رنگین کمان بی رنگ

قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم

رنگین کمان بی رنگ

قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم

گذر زمان

وقتی چشم گشودم امروزم رفته بود...

تقدیم به دوست دوران کودکی ام زهره

ای شریک نان و گردو پنیر!

هم کلاسی!باز دستم را بگیر

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست

آن دل نازت برایم تنگ نیست؟

رنگ دنیایت هنوزم آبی است؟

آسمان باورت مهتابی است؟

هرکجایی شعر باران را بخوان

ساده باش و باز هم کودک بمان

باز باران،با ترانه گریه کن!

کودکی تو،کودکانه گریه کن!

ای رفیق روزهای گرم و سرد

سادگی هایم به سویم بازگرد..!


کاش می دانستم..

کاش می دانستم بعد از مرگم اولین اشک

از چشمان چه کسی جاری می شود..

و آخرین سیاه پوش که مرا به فراموشی می سپارد

چه کسی خواهد بود..

تا قبل از مرگم جانم را فدایش کنم....

سنگ قبر

بر سنگ قبر من بنویسید

شیشه بود!

تنها از این نظر که سراپا شکسته بود..

بر سنگ قبر من بنویسید

پاک بود!

چشمان او که دائما از اشک شسته بود..